كف بيني
در قرن هجدهم هنگامي كه سنتهاي جادوئي از ميان رفت و بسياري از جادوگران
كشته شدند عده اي سودجو و افراطي به بررسي خطوط كف پا پرداختند كه به زعم
خود آن را بي فايده نمي دانستنداز
ديد جادوگران و قبايل سرخپوست هر فرد در بالاي سر خود ستاره اي دارد كه به
ديدن آينده او كمك مي كند و هر چه از بالاي سر به طرف پائين نزديك تر
گرديم به همان ميزان از درست پيش گوئي كردن آينده هم دور تر شده ايم حال
آنكه كف پا در پايين ترين نقطه بدن قرار دارد
كف بيني معمولا از دو حقيقت صحبت مي نمايد يكي خوي و خصوصيات اخلاقي و ديگري سرنوشت
يعني همان چيزي كه هدف تمامي فنون طالع بيني است كه اين هم استنباطي است و هم متضمن پيشگوئي هم عقلاني است و هم نا معقول
البته وقتي يك پيشگو مي خواهد كف دست را بخواند بايد هم از علائم و خطوط كف دست سر در بياورد و هم از نبوغ خود بهره بگيرد.
كف
بين هاي تقلبي براي يافتن آياتي كه مشروعيت و حقانيت كارشان را اثبات كند
در كتاب مقدس مي گشتند تا شايد چيزي پيدا كنند اعتقاد آنها اين بود كه دين
جادو را تاييد مي كند.
در كتاب ايوب باب 37 آيه 7 چنين آمده است ( او دست هر انسان را مهمور مي كند تا همه كار او را بدانند).
و در اميال سليمان باب 3 آيه 6 آمده است ( به دست راست او عمر طولاني را داده و به دست چپش علائمي از ثروت و افتخار را).
اوج
كف بيني در قرن شانزدهم و هفدهم بوده است البته در آن زمان فقط كف دست را
مي خواندند اما جادوگراني پيدا شدند كه نه تنها كف دست بلكه ناخن و براي
خواندن انگشتها هم اهميت ويژه اي قائل بودند. معمولا آنها مي گفتند كه
انگشتان علائم كف دست را تائيد مي كند و جزئياتي قابل توجه را به ما مي
گويند.
انگشتها معملا اين چيزها را مي گويند:
بند اول انگشت شست اراده
بند دوم منطق را نشان مي دهد.
دين و جاه طلبي و هواي نفس در سه بند انگشت سبابه جاي دارند.
انگشت ميانه احتياط ، تمايل به تجربه اندوختن ، و تمركز حواس را در سه بند خود جاي داده است.
انگشت بنصر يا انگشتري از استعدادهاي هنري ، از حس نكته سنجي و انتقاد و موفقيتهاي صاحب دست خبر مي دهد
انگشت كوچك به مشرب و امور اجتماعي شخص تعلق دارد و نشانه هاي تحصيل و تحقيق و تامل و زيركي بر آن نقش بسته است
جادوگران و سرخ پوستان اعتقاد دارند
كه تمام بندهاي اول انگشتان به عقل و خرد
بند هاي دوم به هوش و فراست
سوم هم به غرايز فرد مربوط مي گردد.
و اما كف دست كه مهم ترين خطوط آن مربوط است به زندگي ، سرنوشت وقلب همچنين خط سر و بصيرت.
خط كوچكي كه از انگشت انگشتري يابنصر به پائين كشيده مي شودنبوغ هنري را فاش مي كند.
خطوط عمودي در مچ دست اطلاعات بيشتري در مورد طول عمر را مي دهد.
در كف شناسي قسمت گوشتي پائين انگشت شست را كوه مي گويند نام اين كوه ونوس نام دارد.
و از عشق صاحب دست خبر مي دهد.
كوه مشتري كه در انتهاي انگشت سبابه است نشان از جاه طلبي او دارد
همين طور كوه زحل در انتهاي انگشت ميانه نشان استقلال و عدم وابستگي است.
كوه آپولو در آخر انگشت انگشتري قرار دارد و نشان هنر است
و در آخر هم كوه عطارد است كه صحبت از تجارت و شم اقتصادي مي نمايد
در انتهاي كف دست درست در نقطه مقابل شست كوه هاي مريخ قرار دارند كه دال بر ثبات و مقاومت است
در زير آن كوه ماه است كه نشانه تخيل و ماليخوليا است
در پائين كوه عطارد خط اتحاد و وصلت قرار دارد
كمي پايين تر از آخرين بند انگشت كوچك خطوطي است كه تعداد فرزندان صاحب دست يا در خانمها تعداد بارداري زن را نشان مي دهد.
و اما در پاسخ به اين سوال كه كف كدام دست را بايد ديدقانوني وجود دارد كه
دون خوان ماتيوس آن را مي گويد.
ايشان مي گويند بهتر است در كف بيني از دست چپ استفاده گردد زيرا سرنوشتي
كه ستارگان حين تولد براي انسان مقدر مي كنند در كف دست چپ نقش مي بندد.
در حالي كه در كف دست راست انسان معملا خطوطي نقش مي بندد كه نشانه كار روزانه او است
به
نظر جادوگران حال چه جادوگران سفيد و يا چه سياه در دست چپ خوي و مشرب
طبيعي شخص و در دست راست فرد هم آنچه را كه انسان از استعدادهاي خود به دست
مي آورد بايد جستجو كرد
و به اين ترتيب مي توان گفت آيا اين فرد مي تواندمطابق نهاد و سيرت خود
زندگي كند يا خير مي خواهد با آن بجنگد و قوانيني ديگر را براي خود خلق
نمايد
ناخن ها هم از اهميت زيادي برخوردارند
هر چه زير ناخن ها صورتي يا پررنگ تر باشد شخص بايد به سلامت قلب خود بيشتر دقت نمايد تا از سكته قلبي يا درد قلب در امان باشد.
شخص پر خواب
